ذلت سربازی
ذلت سربازی
بدبختی های یک سرباز

نویسنده مطلب زیر  : سعید

چه کار میشه کرد که حقایق خیلی تلخی هست که گفتنش سخته و درک کردنش سخت تر "

تنها کشوری که با اندازه یک ........  هم به سرباز اهمیت نمی دن و باهاش مثل .....  برخورد می کنند ، همین کشور ستم دیده ماست . در ایران سرباز یعنی برده .

من خودم یادمه تو پادگان مالک اشتر فرمانده گرهان دست یه سرباز آموزشی بیچاره را شکست و تا می تونست بهش کتک زد . فرمانده گرهان داماد فرمانده گردان بود به خاطر همین ،  موضوع را پیچیدن  رفت .

آموزشی دوران بدی نیست و اتفاقا خیلی هم باحاله ، فقط یک هفته اول سخته چون از بی خوابی می ترکی ! من خودم فقط به خاطر اینکه بند پوتینم کمی بیرون بود به طرز وحشیانه ای تنبیه شدم و دو تا از انگشتهای دستم در رفت .  یه بارهم یه پوکه

به درد نخور  از جیب یه سرباز در آوردن و حسابی کتکش زدن . وقتی  هم آموزشی تمام شد و رفتیم به گردان بدبختی دوبرابر شد . من آبدارچی یه سرهنگ بودم که فقط بلد بود با دماغش بازی کنه .  



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر